تسویه حساب
فیلم سینمایی «مورچه در دهان» به نویسندگی و کارگردانی ماریانو باروسو محصول کشورهای اسپانیا و کوبا در سال ۲۰۰۵ است. ادوارد فرناندز، آریادنا گیل، جرج پروگورا و ساموئل کلاکستون بازیگران اصلی این فیلم هستند. فیلم «مورچه در دهان» داستان مردی است که در یک دزدی زنش به وی خیانت کرده و او به زندان میافتد. مرد پس از آزادی قصد گرفتن انتقام دارد و... ماریانو باروسو، کارگردان فیلم مورچه در دهان، متولد سال ۱۹۵۹ در بارسلونای اسپانیاست. وی تاکنون ۱۷ فیلم سینمایی و تلویزیونی را کارگردانی کرده و در نگارش ۱۱ فیلمنامه نیز نقش داشته است. «اکسپرسو»، اولین فیلم کوتاه وی در سال ۱۹۸۲ جلوی دوربین رفته است. این فیلمساز را بیش از این که در سینما فعال باشد، به عنوان کارگردان تلویزیونی میشناسیم. «اکستاسیس» یکی از موفقترین فیلمهای اوست که در سال ۱۹۹۶ ساخته شده و خاویر باردم، بازیگر برنده اسکار، یکی از نقشهای اصلی آن را بازی کرده است. «روح برادرم» و «گرگهای واشنگتن» از دیگر آثار این فیلم ساز است. از ویژگیهای خوب فیلم «مورچه در دهان» روایت روان و بدون لکنت اش است. قهرمانِ داستان این فیلم، مارتین، سابقهداری است که پس از آزادی از زندانی در اسپانیا بیخبر از همه جا به شهری در کوبا میآید تا همسر سابق خود، خولیا را یافته و تکلیف پولهای مفقوده را روشن کند. مارتین در بدو ورود با اطلاعاتی گمراهکننده روبهرو میشود. داستان عملا به مسیری جدا از راه اصلی خود هدایت میشود تا این که یک تلفن از سوی عموی خولیا، داستان را به مسیر اصلی خود برمیگرداند. در پیرنگ اولین داستان، مارتین سراغ بانکهای کوبا میرود تا بداند یک نفر که پول زیادی را با خود وارد کشور کرده، با آنها چه میکند. در اینجا خرده داستانی در کنار داستان اصلی شکل میگیرد که هیچ ربطی به داستان اصلی ندارد. تدوینگر فیلم برای روال منطقی این فصول از تدوین جامپکات استفاده میکند. در این شکل تدوین زمان واقعی به نفع زمان دراماتیک کوتاه میشود. یعنی فضاهای مختلف آنچنان که راوی آنها را بیان میکند، پشتسرهم قرار میگیرند و فضای اضافی زمان از میان آنها حذف میشود. با این شکل تدوین کارگردان نشان میدهد که این فصول اهمیت چندانی در داستان نخواهد داشت و تنها به فضایی برای معرفی مارتین و شهری که وارد آن شده است، تبدیل میشود. در اینجا بخش مهمی از اطلاعات توسط خدمتکار هتل به مارتین منتقل میشود. سپس با تلفن عموی خولیا داستان وارد خط اصلی خود میشود. او از مارتین میخواهد برایش کاری انجام دهد و مارتین به زنی مراجعه میکند که عموی خولیا به او معرفی کرده است. بعد از اتفاقاتی که رخ میدهد با غافلگیر شدن مارتین توسط پلیس، کارگردان اولین رودست را به مخاطب میزند و نشان میدهد داستان آنچنان که تماشاگر دوست دارد، پیش نمیرود. البته باروسو در این میان علاوه بر ایجاد تعلیق، شخصیتپردازی خود را نیز کامل میکند. او نشان میدهد مارتین در این شهر بیگانه تا چه اندازه آسیبپذیر است و تماشاگر باید نسبت به وی دیدی همدلانه داشته باشد. کارگردان در کنار این موقعیت از راههای دیگری نیز برای همراهی مخاطب با مارتین سود میجوید. مثلا هوای شرجی کوبا فضایی نامانوس و خستهکننده را برای شخصیت اصلی فیلم و دیگر آدمهای داستان به همراه دارد. این هوا آنها را کلافه میکند و بر بیحوصلگیشان میافزاید. بارانهای تند شرجی و هوای گرم پس از آن، شخصیتها را عصبی میکند و آنها را وا میدارد برای رهایی از بحران تصمیمهایی عجولانه اتخاذ کنند. فیلم "مورچه در دهان"، داستانی جذاب دارد که روان روایت میشود و میتواند موجب سرگرمی مخاطبان عام سینما شود. از سوی دیگر، فیلم از لحاظ این که توانسته از یک گونه سینمایی که خاستگاهش هالیوود است برای روایت بومی خود استفاده کند، میتواند مورد بررسی دقیقتر تماشاگران خاص سینما نیز قرار گیرد. فیلم «مورچه در دهان» روز جمعه ساعت ۱۵ از شبکه نمایش پخش خواهد شد.
